ف.خ
نگاهی انتقادی به نظر دادن و انتقاد کردن!
می گویند فروید به انیشتین گفته بود می دانی فرق من با تو چیست؟
مردم نظریه ی هر دوی ما را می خوانند، از هر دوی آن ها سر در نمی آورند، ولی نظریه ی تو را قبول می کنند و با نظریه ی من مخالفت می کنند!
اگر سطوح تفکر را بشناسیم می دانیم که صاحب نظر بودن، نسبت به منتقد بودن، نیاز به سطح بالاتری از اندیشمندی دارد.
و اگر هم این ها را ندانیم
لازم است بدانیم که برای ابراز مخالفت و انتقاد در هر حوزه ای
باید
حتما
تا حدی
در آن مورد اطلاعات داشته باشیم.
نظر دادن و انتقاد کردن قواعدی دارد که ما در هیچ جا یاد نگرفتیم.
محیط های مجازی و حقیقی پر است از اظهارنظر و انتقاد در مورد موضوعات متفاوت. از موضوعات سطحی روزمره گرفته تا مسائل عمیق نظیر مفهوم زندگی.
معمولا در این بحث ها مهم نیست که ما چقدر اطلاعات داریم، چقدر مطالعه کردیم و کسانی که در حال نظر دادن هستند، چقدر زمینه ی مشترک برای بحث دارند.

انتقاد از انتقاد! دکتر فائزه خانلرزاده روانشناس
ما خیلی با هم حرف می زنیم، با افرادی که نمی شناسیمشان،
چون جایی برای نظر دادن نداریم.
چون در دنیای واقعی در تصمیم گیری ها دخیل نیستیم و با این کار تا حدی احساس موثر بودن پیدا می کنیم.
هر نظر، انتقاد و مخالفت یعنی من هستم.
در بیشتر حرف های ما آنچه که مهم است موضوع نیست، بلکه خود ما هستیم.
خیلی وقت ها آنچه ما را وادار به انتقاد می کند، احساسی است که در لحظه داریم.
زمانی که مهم نیست چقدر اطلاعات داریم و در کجای علم ایستاده ایم، می توانیم روبروی هم بایستیم و بگوییم من مخالفم، بدون این صاحب نظر باشیم.
ما باید یاد بگیریم وقتی در مورد مساله ای دانشی نداریم، نمی توانیم نظر بدهیم و انتقاد کنیم!
در این شرایط بهتر است سوال کنیم.
این شاید متناقض با چیزهایی باشد که تا بحال یاد گرفتیم.
این که هر کسی هر جایی حق انتقاد و مخالفت دارد،
ولی باید بدانیم این حق داشتن به معنای بدون اشکال بودن این کار نیست.
ارزش قائل شدن برای دانش و آگاهی
باید قبول کنیم نظر کسی که در حوزه ای زحمت کشیده، با کسی که هیچ مطالعه ای در آن زمینه نداشته، نمی تواند وزن یکسانی داشته باشد.

انتقاد از انتقاد! دکتر فائزه خانلرزاده روانشناس
این تفکر که همه یکسان و برابر هستند، عین بی عدالتی و نابرابری است.
این که همه به یک اندازه حق نظر دادن و انتقاد دارند، به معنی اهمیت ندادن به علم و آگاهی است.
این مشکل در حوزه های کلامی خیلی رایج است، چون فکر می کنیم تنها متریال مورد نیاز برای نظر دادن و انتقاد کردن کلمات هستند.
این یک خطاست!
خطایی که به انیشتین آسیبی نرساند، ولی فروید را به شکل آزاردهنده ای زیر سوال برد.
پیشنهاد می کنم مقالات زیر را مطالعه بفرمایید:
ثبت ديدگاه