ف.خ
روانشناسی دیکتاتورها
حرف حساب دیکتاتور ها چیست؟
چیزی که روشن است این است که آن ها تشنه ی قدرت هستند.
همه چیز باید در کنترل انها باشد.
دیکتاتور ها از مردم متنفر هستند.
صدام پدر نداشت، دایی اش به شدت از او بدش می آمد، تحقیرش می کرد و کتکش می زد.
صدام با احساس نفرت نسبت به خود و دنیای اطرافش بزرگ شد.
کودکی که محبت ندید و هیچ وقت احساس نکرد که می تواند دوست داشته شود.
به همین خاطر در نهایت تبدیل به یک دیکتاتور بی رحم شد.
او پس از این که،
برای جبران عقده ی حقارت خود،
به قدرت رسید
همه ی کسانی که شاهد دوران بدبختی و فلاکت او بودند، به قتل رساند!
این یک نمونه از زندگی یکی از جنایتکاران تاریخ است.
کسی که خودش و دیگران را دوست داشته باشد، هرگز نمی تواند یک دیکتاتور باشد.
به این معنی که نیاز ندارد خودش، عقاید و باورهایش را به دیگران دیکته کند.
او نیاز ندارد همواره مدح و ثنایش را بگویند و مرید و رهرو و غلام حلقه به گوش داشته باشد.
یک انسان سالم می تواند با آرامش به قوانین انسانی احترام بگذارد.
عقل و منطق را به رسمیت بشناسد و نیازهای انسان ها را بپذیرد.
سیستم دیکتاتور پرور این واقعیت ها را انکار می کند،
قانون ندارد و به شخص متکی است.
دیکتاتور هم برای ارضای شهوت قدرت خود، به اسلحه، زور و تهدید تکیه می کند.
با این دیدگاه یک انسان قدرتمند سالم، از دیگران نمی خواهد که او راستایش کنند.
می داند که در یک سیستم سالم خودش و عملکردش حتما نقد می شوند
و همیشه افرادی هستند که بهتر از او فکر می کنند،
هر چقدر که مورد انتقاد قرار گرفتن سخت باشد.
کسی که در کودکی محبت و در نوجوانی احترام دیده،
کسی که حقارت را نچشیده،
هرگز نمی تواند یک دیکتاتور باشد.
کسی که خودش هزاران بار سرکوب نشده باشد، نیاز ندارد برای اثبات خود دیگران را سرکوب کند.
پیشنهاد می کنم مقالات زیر را مطالعه بفرمایید:
ثبت ديدگاه