ف.خ
روانشناسی پذیرش
تنها راه تغییر هر چیزی پذیرش آن است. پذیرشی که به قصد تغییر نباشد! این را روانشناسان هنگام کار با مجرمان متوجه شدند. جایی که هیچ درمانی جواب نداد. هیچ کاری فایده نداشت. دیدند فقط باید بنشینند و به طرف مقابل، مجرم، دزد، قاتل، نگاه کنند ببینند چه می گوید.
اجازه دهند حرف بزند، شنیده شود، دیده شود،
مشکل بزرگ این است: ما خیلی دوست داریم همه چیز خوب باشد! و این خیلی بد است.
این خوبی خیلی آدم ها را اذیت می کند.
ناراحتی؟ درست میشه. غصه نخور.
بهش فکر نکن!
بیچاره خیلی عذاب می کشید، مرد راحت شد.
اینقدر استرس نداشته باش.
رفت که رفت او اصلا لیاقت تو را نداشت. از اولشم هم مناسب تو نبود.
نگران نباش خوب میشی.
آمپول درد نداره.
همه چیز سریع باید در ذهن ما حل شود. حل که نه! در اصل پاک شود. حذف شود.
غافل از این که چقدر این آدم الان ناراحت است. آدمی که عزیزش را از دست داده. کسی که دارد غصه می خورد. کسی که به هر شکلی الان حس بدی دارد.

روانشناسی پذیرش دکتر فائزه خانلرزاده
روانشاسی پذیرش تلخی ها
برای کمک به او فقط باید احساسش را پذیرفت. وقتی می گوییم غصه نخور از دیدگاه روانشناسی، او را از غصه اش می ترسانیم! به او القا میکنیم که نباید ناراحت باشد. ناراحتی که وجود دارد و نمی شود آن را حذف کرد.
روانشناسی می گوید با انکار هر احساس، به آن قدرت می دهیم. بنابراین آن حس شدیدتر شده، مدتش طولانی تر می شود. نپذیرفتن باعث می شود آن حس بر ما تسلط پیدا کند. یعنی سوار ما می شود و ما سنگینی آن را روی خودمان و زندگی مان حس می کنیم.
روانشناسی ترس و انکار
این غصه نیست که ما را از پا در می آورد، ترس از غصه خوردن است.
این اضطراب نیست که ما را ضعیف می کند، ترس از اضطراب است.
اگر ما احساسات تلخ و ناراحت کنندمان را نشناسیم
با آنها رو برو نشویم
و انکارشان کنیم
آنها با ترس جمع می شوند و قدرت پیدا می کنند.
چگونه قدرت احسساسات بد را کم کنم؟
بنشین. به احساسی که داری فکر کن. اسمش را پیدا کن
ناراحتی ؟ بگو من ناراحت هستم
اضطراب داری بگو من اضطراب دارم
حسادت می کنی؟ بگو من حسادت می کنم.
این اولین قدم و مهم ترین قدم است.
اینجا همان جایی است که ما قدرتمان از احساساتمان بیشتر است. جایی که ما یک شخص بالغ هستیم.
روانشناسی دلداری دادن

روانشناسی پذیرش دکتر فائزه خانلرزاده
ناراحتی؟ درست میشه. غصه نخور.
ما هیچ وقت نمی توانیم به کسی بگوییم ناراحت نباش. این ناراحتی یک احساس طبیعی در برابر یک اتفاق بد است. نباید همه چیز را سریع به جای اولش برگردانیم و از شخص مقابلمان بخواهیم دیگر ناراحت نباشد. ناراحتی هیچ کس با دستور ما متوقف نمی شود، فقط احساسش بدتر می شود.
چون از لحاظ روانشناسی در این صورت با ترس و خشم ترکیب شده، اثرات مخرب آن بیشتر می شود.
می توانیم فقط آرام بگوییم:
آره خیل سخته، حق داری ناراحت باشی.
بهش فکر نکن!
فکر نکردن ارادی به یک موضوع معمولا امکان پذیر نیست. آن هم زمانی که آن موضوع به هر دلیلی مشغولیت ذهنی ماست. بنابراین ما نمی توانیم از کسی بخواهیم به چیزی فکر نکند. وقتی می خواهیم کسی را آرام کنیم باید اجازه دهیم درمورد نگرانی هایش حرف بزند و ما فقط سعی کنیم احساسش را درک کنیم و بپذیریم. در این شرایط می توانیم بگوییم:
واقعا شرایط سختی داری، کاش می تونستم یه کاری برات بکنم.
بیچاره خیلی عذاب می کشید، مرد راحت شد.
هرگز، هرگز و هرگز این جمله را برای دلداری به کسی نگویید! هیچ کس از این که عزیزش دیگر درد جسمی نمی کشد خوشحال نمی شود. لااقل در روزهای اول سوگواری و فقدان. همه در این حال به شدت دلسوزی می کنند و داغدار هستند. فقط تسلیت بگویید. در مورد مرحوم یک حرف خوب بزنید. اجازه بدهید گریه کنند و ناراحتی شان را نشان بدهند. شما هرگز، هرگز و هرگز نمی توانید با این حرف ها یک شخص داغدار را خوشحال کنید.
اینقدر استرس نداشته باش.
استرس زمانی تجربه می شود که نادانسته های ما از دانسته هایمان بیشتر باشد. در روانشناسی استرس مربوط به مجهولات آینده است. استرس و اضطراب یک واکنش طبیعی به احتمالات مبهم آینده است، آینده ای که ما دقیقا نمی دانیم قرار است چه شود.
وقتی کسی می گوید استرس دارم، ما به عنوان یک شنونده دانا که بر حسب تصادف در آن لحظه های پراسترس در کنارش هستیم، نباید بگوییم استرس نداشته باش. می گوییم:
حق داری، منم هم اگر جای تو بودم الان نگران بودم.
درمان اضطراب در روانشناسی این است: بلند بگویید من اضطراب دارم ! از دید روانشناسی شما با این کار قدرت اضطراب را کم می کنید. چون دیگر از آن نمی ترسید.
استرس و اضطراب در کنار شما و یکی از حس های شماست. چیزی طبیعی ولی جدا از شما.
ولی وقتی آن را بپوشایند،
وقتی فکر کنید که نباید استرس داشته باشید،
او با همه قدرتش بر شما مسلط می شود. آن وقت شما انسان ضعیف تری خواهید شد و عملکرد بدتری خواهید داشت.
رفت که رفت او اصلا لیاقت تو را نداشت، از اولشم هم مناسب تو نبود.
وقتی کسی در عشق شکست می خورد، این حرف ها اصلا آرامش نمی کند. در واقع هیچ چیزی او را آرام نمی کند. بهتر است چیزی نگوییم و فقط بگذاریم حرف های دلش را بگوید.
هیچ جوری سعی نکنیم از خوبی ها و مزایای این اتفاق برای او بگوییم.
می توانیم بگوییم:
عزیزم خیلی سخت است، واقعا برایت ناراحت هستم.
نگران نباش خوب میشی.
هر آدمی وقتی سلامتی اش را از دست می دهد نگرانی دارد. ما معمولا نمی توانیم کاری برای او انجام دهیم. فقط باید کنارش بنشینیم و نگرانی اش را درک کنیم. دلداری بدون درک او را ناخواسته عصبانی می کند. می توانیم به نگرانی هایش گوش دهیم و کمک های واقعی برای درمان انجام دهیم.
آمپول درد نداره.
آمپول دارد دارد! پس همین را به کسی که از آمپول می ترسد می گوییم:
عزیزم می دونم می ترسی، چون آمپول یه کم درد داره، من هم از آمپول می ترسم.
احساسات بد ما زمانی که روشن هستند
و اسم دارند،
وقتی برای ما شناخته شده اند،
فقط در کنار ما خواهند بود
و به تدریج کمرنگ خواهند شد.
پیشنهاد می کنم مقالات زیر را مطالعه بفرمایید:
روانشناسی هیچ کمکی نمی تواند بکند!
چیزهایی که نباید یاد می گرفتیم 2
چیزهایی که نباید یاد می گرفتیم
تعریف صداقت از دیدگاه روانشناسی
نگاهی روانشناسانه به فرهنگ ارباب و رعیتی: تعارف
روانشناسی عشق در مغز زنانه و مردانه
پرورش کودک قدم چهارم: والدین مقتدر و مهربان
سلام
عالی توضیح دادین
متاسفانه هرگز آموزش درست و حسابی ندیدیم و رابطه هامون رو با بیسوادی خودمون تلخ و یا خراب میکنیم.
سلام
همینطوره دوست گرامی. در این موارد باید زیاد بنویسیم و بخونیم و اشتباهات رو به نسل بعدی انتقال ندیم.