ف.خ
درباره ی سربازی
تصور کن اگه حتی تصورکردنش سخته
دنیایی که در آن هیچ سربازی وجود نداشته باشه.
این روزها حرف از سربازی زیاد شده.
می شود گفت سربازی یکی از سخت ترین دوره هایی که یک مرد درطول زندگی اش می گذراند.
کارهای سخت و خطرناک جسمی که گاه خطر مرگ به همراه دارد
به همراه حقارت روانی که جز لاینفک محیط های نظامی است.
چون
قرار است این افراد برای سخت ترین شرایط تربیت شوند.
شرایطی که جانشان و خودشان هیچ ارزشمند نباشد.
شرایطی که غرور و شخصیت محلی از اعراب ندارد.
سربازی بی رحم
سرباز درطول دوره ی سربازی در سرمای استخوان سوز سرپا بالای برج دیدبانی
شب تا صبح می ایستد و نگهبانی می دهد,
حق خوابیدن که هیچ
حق نشستن هم ندارد.
آنچه مهم است اطاعت از مافوق است
و
آسایش دیگران ؟
علامت سوال برای این که نمی دانم واقعا درآن شرایط بی رحم و سخت،
سرمای استخوان سوز
احساس کشته شدن به دست یک انسان دیگر
جلوی توپ و تانک و گلوله
چقدر می توان به آینده های دور فکر کرد,
و این که اصلا چه تضمینی وجود دارد که این جنگ ها و کشته شدن ها به آینده ی بهتر منجر شود؟
خیلی دور از ذهن است که هیچ جنگی در دنیا نباشد.
کاش دنیا به سرباز نیاز نداشت
مرزها کم رنگ شوند
و
منابع مادرمان زمین بین همه ی انسان ها تقسیم شود.
قدرت ها برای بقای خود تقلا نکنند و سربازان جوان برای بقای قدرت ها
در جوانی نمیرند.
نمی دانم چقدر دور از ذهن است.
ولی امروز که بعد از سال های سال مردم به سربازی اعتراض می کنند,
این روزها که مردم جاهای مختلف علیه قدرت های زورگو بلند شدند,
امروز روزی است که همه ی ما می دانیم که جنگ را نمی خواهیم.
سربازی ظلم است,
هر چقدر هم که با توجه به شرایط معقول باشد.
الان در نقطه ای از تاریخ ایستاده ایم که می توانیم با هم
به اهداف انسانی تر فکر کنیم و دنیای قشنگی بسازیم.
پیشنهاد می کنم مقالات زیر را مطالعه بفرمایید:
ثبت ديدگاه