ف.خ
کودک درون از دید روانشناسی
کودک درون را همه می شناسید. اسمش را زیاد شنیدید. بخشی از وجود ما که به دنبال شادی و لذت بردن از زندگی است.
کودک درون بخشی است که در لحظه زندگی می کند، به ما خیلی توصیه می شود که کودک درونمان را فعال نگه داریم.
اینها درست است، ولی همه ی واقعیت نیست.
کودک درون تنها یک کودک دوست داشتنی و شاد نیست.
کودک درون یعنی همه ی ویژگی های نپخته ی ما، نیازهایی که شرایط را نمی شناسد.
کودک درون ما می تواند شاد، گستاخ، لجباز، کنجکاو، پررو و لوس باشد.
این ویژگی ها در افراد بالغ کم و بیش وجود دارند.
ما دوست داریم همه ما را دوست داشته باشند، به حرفمان گوش دهند، به ما احترام بگذارند.
دلمان می خواهد هر چیزی را که خواستیم به دست بیاوریم.
می خواهیم قدرت داشته باشیم، بدون این که حقوق دیگران را در نظر بگیریم.
بخشی از وجود هر انسان بالغی این ضعف ها را دارد.
این ها اثر کودک بی ادب درون ماست!

کودک بی ادب درون! دکتر فائزه خانلرزاده روانشناس
یک کودک بی ادب که از خیلی ها خوشش نمی آید،
حسادت و لجبازی می کند،
کتک می زند و به هر شکل می خواهد کسی را که خلاف خواسته اش عمل کرد، اذیت کند.
کودک بی ادب درون می گوید هر چه می خواهم همان باید شود !
کودک بی ادب درون می تواند برای یک سازمان بزرگ قانون تعیین کند، دستور بدهد، می تواند بگوید کسی حق ندارد از من انتقاد کند.
کودک درون خیلی هم خوب نیست!
کودک درون همیشه نباید فعال باشد، خیلی وقت ها باید تنها در گوشه ای بنشند تا بخش بالغ وجود برای ما و اطرافیانمان تصمیم بگیرد.
هیچ کودکی نباید بر شخص خردمند غلبه داشته باشد،
هیچ قانونی نباید بر اساس خواسته های کودک درون نوشته شود،
دراین صورت زندگی گروه وسیعی از انسان ها زیر دست مدیران و روسای ناسالم نابود می شود.
کودک بی ادب درون باید شناخته شود، او حق ندارد برای ما تصمیم بگیرد.
پیشنهاد می کنم مقالات زیر را مطالعه بفرمایید:
ثبت ديدگاه